سال قبل توی آنکارا بودم. توی ترکیه ای که برای ایرانی ها شده تنها راه فرار از شرایط ایران. به دلیل اینکه اینجا یه وبلاگ فارسی هست نمیتونم تک تک از مشکلات نام ببرم و خودتون همه رو میدونید. من برای رفتن از ترکیه سه پلن داشتم. اولیش کانادا بود، دومیش اروپا یا هرکشور و قاره ی مشابه بود و آخرین راهم این گروه های خود انداز یا همون قاچاقی رفتن بود. واقعا دیگه هیچ راهی نداشتیم ما. نه شرایط ایران جوری بود که بشه برگشت و کار کرد و حق و حقوقت رو بگیری نه ترکیه شرایط مناسبی داشت و نه من اومده بودم ترکیه که بمونم. ترکیه مثل یک گمرک هست که تو میای اونجا تا بتونی به آرزوهات برسی. ترک ها آرزو فروشان خوبی نیستن. شاید عرب ها قابل اعتماد تر باشن تا ترک ها تو زمینه ی پول و آینده. اگر هم من 5 سال موندنم توی ترکیه ادامه پیدا کرد به این خاظر بود که پولم جور نبود برای رفتن. و سال آخر فهمیدم که دیگه میتونم برم و باید کم کم و اروم اروم از همه چیز و همه کس جدا بشم و برم حتی اگر خداخافظی ای در کار نباشه و دلخوری ای حتی پیش بیاد. .زمستون و بهارش خیلی تند گذشت فکر کنم توی روزهای اول اسفند دیگه تصمیم آخرم رو گرفتم و برای فرانسه و پاریس شروغ کردم. تقریبا تا اومدم پروسه ی ویزا گرفتن رو انجام بدم 6 ماه طول کشید. اول رفتم سفارت فرانسه تو آنکارا گفتن چون از اقامت ترکیه ات سه ماه بیشتر نمونده نمیتونی اینجا درخواست بدی و باید بری کشور خودت اگر میتونی. توی سه چهار روز همه ی وسایل خونه رو رد کردیم با یه چمدون گنده برگشتم. خلاصه که اخرای تیر یا اوایل مرداد برگشتم ایران. همه قفلی زده بودن که این چرا برگشته؟؟؟ هرجا میرفتیم تو هر اداره و سازمان و خونه ای میگفتن چی شد که ترکیه ول کردی. ایرانی ها چون ترکیه نبودن و تجربه ک امت...
ما را در سایت امت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : chefdiary بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 14:55